معمای ایکاروس

ایکاروس چیست؟

در اساطیر یونان افسانه ای به نام افسانه ایکاروس وجود دارد که مطابق با  آن زمانی که سلطان مینوس، دادالوس صنعتگر و پسرش ایکاروس را زندانی می کند دادالوس صنعتگر جهت فرار از زندان بالهایی با موم و پر برای خود و پسرش میسازد و آنها توسط این بالها از زندان گریختند اما ایکاروس به قدری مجذوب بالهایش شده بود که با بی توجهی به هشدارهای پدرش بیش از حد اوج گرفت و به خورشید نزدیک شد و با نزدیکی به خورشید موم های بالهایش ذوب شدند و ایکاروس سقوط کرد و در دریا افتاد و کشته شد. افسانه ایکاروس الهام بخش معمایی به نام ایکاروس شد.

هر آنچه که شما در آن بهترین هستید می تواند روزی عامل نابودیتان شود و موفقیتها می توانند باعث اعتماد به نفس بیش از حد، سهل انگاری و دنبال کردن بی چون و چرای یک روش خاص انجام کارها شود. (۱)

متاسفانه بیشتر صنایع ایران دچار معمای ایکاروس شده اند و با همان روشهای کاری ۳۰-۴۰ سال پیش خود هنوز در حال ادامه کار هستند حتی با توجه به اینکه اکثر آنها از کارگاههای کوچکی شروع شده اند و اکنون کارخانه شده اند هنوز روشهای کارگاهی را ادامه می دهند و هیچ توجهی به هشدارهای متخصصین اطراف خود نیز نداشته و مغرور به موفقیتهای گذشته خود هستند و به قول دمینگ مانند رانندگانی هستند که با آینه عقب رانندگی می کنند. خوب میدانیم در دنیای امروز که عصر اقتصاد مبتنی بر دانش است دیگر روشهای قدیمی جایگاهی ندارند و به همین دلیل است که قدرت رقابت صنایع داخلی با صنایع مشابه خارجی بسیار پایین است آنها محصولاتی با کیفیت بالاتر تولید می کنند و در قیمت نیز گوی سبقت را از صنایع داخلی ربوده اند. قیمت تمام شده محصولات ما به دلیل روشهای غلط کاری و روشهای استاد شاگردی بسیار بالاتر است. در صنایع ما دوباره کاری ها و ضایعات بالا بیداد می کند. شما وقتی برای اولین بار وارد کارخانجات داخلی می شوید در همان نگاه اول از این همه بی نظمی و به هم ریختگی متعجب می شوید. در بیشتر صنایع ما کنترلی روی مواد اولیه میزان مصرف و کیفیت آن وجود ندارد چه بسیار تولید کنندگانی که هنوز مصرف دقیق مواد اولیه برای هر محصول و میزان انرژی مصرفی برای محصولات خود را نمی دانند و قیمت ها هم بر اساس تجربه مالکین تعیین می شوند.

معمایی به نام ایکاروس

مدیران اکثر صنایع ما همان مالکین و موسسین هستند و متاسفانه از مشاوره با مدیران حرفه ای و متخصصین هم استفاده ای نمی کنند. آنها به دلیل اینکه توانسته اند سازمانی را به از یک کارگاه به یک کارخانه تبدیل کنند و موفقیتهای خوبی هم به دست آورده اند مانند ایکاروس مجذوب این موفقیتها شده و به پیش می روند. شکی نیست این افراد ، افراد کارآفرین و بزرگی هستند که اقداماتشان بسیار با ارزش است اما باید توجه داشته باشند که اداره سازمانهای بزرگ فقط با خلاقیت و کارآفرینی خلاقانه مقدور نیست.امروزه باید با دانش روز و با کمک متخصصین و استفاده از روشهای نوین سازمانها را اداره نمود. متاسفانه این روزها بسیار دیده و شنیده ابم که چه شرکتهای به نام و کامیابی به ورطه فروپاشی افتاده اند. شکی نیست اگر به همین منوال پیش رویم شرکتهای بسیار دیگری به جمع این شرکتهای از هم پاشیده می پیوندند. به امید روزی که صنایع ما هم جزو برترینها در دنیا باشند.

(۱) این افسانه را قبلاً در جایی خوانده بودم و آنرا یاداشت کرده بودم اما متاسفانه منبع آنرا فراموش کردم.

16 thoughts on “معمای ایکاروس

  1. جعفر میگوید:

    عالی بود . واقعا این موضوع دامنگیر بسیاری از صنایع کشورمان شده خصوصا در صنایع دولتی این مورد بیشتر و قابل محسوستر است با اینکه خود مدیران نیز بر این موضوع واقف هستند متاسفانه تمایلی به تغییر و تحول در مد یریت صنایع ندارند .

  2. افشين میگوید:

    فرمایشتون کاملا درسته ولی علت استفاده نکردن صاحبان صنایع از مشاوران جدا از موردی که شما ذکر کردین ، کمبود مشاوران خوب و حرفه ای هست . مشاورانی که خودشون درد صنعت رو بدونن و بجای کلی گویی و حرفهای زیبای کلیشه ای بتونن راهکارهای مفید و البته اجرایی بدن
    ولی کلیت موضوع شما دقیقا بجا و درسته

    • ارشیا میگوید:

      ببینید دوست خوبم میدونیم تا بازار خوبی نباشه تولید کننده خوب با محصولات به روز و رو به بهبود به وجود نخواهد امد نگاهی که به گدشته بهترینهای دنیا و ایران بندازین می بینین که پیشرفت هاو بهبوداشون پله پله بوده و در طی زمان به این جایگاههای بالا رسیده اند اما متاسفانه در ایران هیچگونه بازار و درک صحیحی از مشاوره وجود ندارد و البته این ریشه فرهنگی دارد. طبیعی است وقتی شرکت های مشاوره و یا افراد توانمند قصد مشاوره میکنن نتایج خوبی در بازار کارشون نمی بینن و کم کم به کناری رانده میشوند در صورتی که اگر بازاری تشنه باشد بدترین محصول را هم خریداری می کنند و این خریدها و استقبالها باعث به وجود آمدن شرکتهای قدرتمند و خبرگی افراد درگیر خواهد شد.

  3. مژگان میگوید:

    عالی بود.آموزنده و تامل برانگیز و چه استفاده ی زیبایی از اسطوره ی ایکاروس و ارتباط آن با وضعیت صنایع کشور.یک دنیا سپاس

  4. samira میگوید:

    سلام
    شاید ایکاروس رویای سوختن داشت.گاهی باید خلاف مسیر رود شنا کرد تا به لذتی غیر قابل وصف رسید.

  5. samira میگوید:

    امروز مدیر عاملمون سرم داد زد که چرا جریمه پرسنل رو میبخشی؟چرا از اختیاراتت استفاده نمیکنی و به قول خودش : ببندشون به جریمه ومگه نمیخای مدیر شی؟خلاصه از این حرفا.نمیدونم فکر پیشبرد اهدافمون باشم یا نه؟بعضی وقتا میگم وقتی اون دلش نمیسوزه واسه کارخونش من چرا کاسه داغتر از آشم؟دچار دوگانگی شخصیت میشه آدم با رفتارای بعضیها.به نظر شما وقتی تو ذهن یه مدیر عامل فقط تنبیه پرسنل باشه و به دنبال نقطه ضعفها بگرده آیا میشه دنبال بهبود مستمر تو اون سازمان بود؟کارمون شده فهموندن به کسایی که پول میگیرن نفهمن.

    • ارشیا میگوید:

      من همیشه یه جمله رو دارم که در بحثهای بهبود مطرح میکنم و البته بعضی از این آقایون صاحبان صنایع و مدیر شاکی میشن ،و اون اینه که اگر مدیر بخواهد میشود و اگر نخواهد نمیشود شما درست میگید در جایی که مدیر ارشد نخواهد نمیشود به دنبال بهبود رفت یعنی شما هرچی تلاش کنید فرهنگ سازی کنید آموزش بدید راهکار و سیستم تعریف کنید با یک جمله مدیر ارشد همه چی به باد میره کافی پیش پرسنل بگه خب این کاغذ بازیا رو بزار واسه بعد الان سریع فلان کار رو بکنید و … دقیقا با این جمله تمام تلاشهای شما به باد میره در اینجور جاها بهترین راهکار تلاش در تغییر دیدگاه خود مدیره اول باید اون تغییر کنه و پیش قدم شه و گرنه امکان پذیر نیست معمولا این آقایون زبان عدد و رقم و پول رو خوب میفهمن سعی کنید تغییرات مد نظرتون رو به پول تبدیل کنید اینجوری بیشتر میفهمن. موفق باشید

  6. آموزشگاه نقاشی ایکاروس میگوید:

    اجازه میخوام در باره ایکاروس قدری صحبت کنم. چون نامی است که اتفاقا برای آموزشگاه ما انتخاب شده و مدتهاست که با این نام فعالیت میکند. من با آنچه بعنوان نتیجه گیری از عمل ایکاروس در این مطلب ارائه شده است موافق نیستم . این کاملا بستگی به نگاه و تفسیر ما از قضیه دارد. تا آنجا که من میدانم ایکار در یونانی به معنای حقیقت است و ایکاروس یکی از خدایان یونانی است که جویای حقیقت بوده. همانطور که شما اشاره نمودید، در اساطیر یونان چنین آمده است که “ایکاروس” برای رهایی از زندانی که در آن محبوس بوده، بالهایی از موم و پر ساخته و برای نزدیک شدن به حقیقت، به سمت خورشید (که آن را منشاء و خود حقیقت میپنداشته) پرواز میکند و همچنان که بیشتر به خورشید یا همان “حقیقت” نزدیک میشود بالهایش که از موم ساخته شده اند آب میشوند و در اثر جدا شدن بالها به دریا سقوط میکند… اسطوره ایکاروس میتواند بنوعی بیانگر دشواری ها و مرارت هایی باشد که نایل شدن به حق و حقیقت در پی دارد و پذیرش این مرارتها در راه کمال و ارزشهای متعالی را تمثیل و ارجگذاری مینماید. اگر از این زاویه به ایکاروس نگاه شود، وی قهرمانیست که جانش را فدای رسیدن به حقیقت مینماید چرا که خورشید نیز در اینجا تمثیلی از حقیقت میباشد. در پس این پرده، تفسیری عمیق تر و آرمانی تر نیز گنجانده شده و آنهم این است که رسیدن به آگاهی و خرد، به زبان امروزیها مستلزم پرداخت هزینه است. اگر از این منظر به ماجرا نگاه کنیم، موضوعیتی برای “اعتماد به نفس بیش از حد” که در مقاله شما عنوان شده است نمی یابیم. البته من در خصوص صنایع ایران و وضعیت آن صاحب نظر نیستم و قصد جانب داری یا جانب نداری از کسی یا مقامی یا ارگان و مرکزی را ندارم. فقط چون عبارت “در گفتگو ها شرکت کنید” را درپائین مباحث مشاهده کردم، خواستم منظر و زاویه دیدی متفاوت به “معمای ایکاروس” را عنوان کنم. ممنون از مطلب شما که این بحث را در اینجا باز کرده است. بقول بزرگی هر آنجایی که در آن بحث و گفتکو نباشد، آنجا قبرستانی بیش نیست.

  7. شهرام میگوید:

    یک فیلم خارجی کارآگاهی هم قبلن من دیدم که کارآگاه میخواست از راز یک ترور سر دربیاره که در پایان فیلم یک نوار صوتی که عملیات ترور با رمز ایکاروس بود پیدا میکند ولی در همان لحظه از ساختمان روبرو ترور میشود و کارآگاه به هدفش نرسید .
    ایکاروس به نظرم اینه که هیچ کس به راز این دنیا پی نمی‌برد و در جهل آدم میمیره

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *