مدیریت چیست؟ تعریف مدیریت چیست؟ تعریف مدیر چیست؟ مدیریت با ریاست چه تفاوتی دارد؟ چرا برخی رییس هستند و برخی مدیر؟ مدیریت و رهبری چه تفاوت و چه ارتباطی با هم دارند؟ تعریف مدیریت و ضرورت آن چیست؟ این ها سوالاتی هستند که قصد داریم در این مطلب به آنها پاسخ دهیم.
برای واژه مدیریت تعریف های بسیار گوناگونی ارائه شده است و هر صاحب نظری در مبحث مدیریت، تعریف ویژه خود را دارد. برخی مدیریت را استفاده موثر از منابع و بکارگیری نیروی انسانی جهت رسیدن به هدفی خاص تعریف کرده اند و برخی نیز هنر انجام دادن کار به وسیله دیگران را مدیریت نامیده اند.
گروهی در توضیح اینکه مدیریت چیست معتقدند: مدیریت، هماهنگ نمودن منابع مادی و انسانی برای نیل به اهداف میباشد و بسیاری از تعریف های دیگر که واژههایی نظیر افزایش کارایی، هدایت و ترکیب علم و هنر را به تعریف های فوق اضافه نموده اند. اما میتوان گفت که در تمامی آن ها یک نکته مشترک است که مدیریت منابع مالی و انسانی را با هم نقل کرده اند.
این در حالیست که مدیریت منابع مالی خود به تنهایی وجود داشته و کاربردهای بسیاری را دارد و ممکن است ارتباطی به مدیریت منابع انسانی نداشته باشد. اما هدف ما در اینجا بیشتر بحث روی منابع مالی و انسانی با یکدیگر است لذا تعریف خود از مدیریت با ترکیب برخی تعریف های زیبای مدیریت را در زیر مینویسم.
تعریف مدیریت چبست؟ {انواع آن}
تعریف مدیریت به کارگیری علم و هنر در هماهنگی و هدایت منابع مالی یا انسانی و یا هر دو، در رسیدن به هدف با حداکثر کارایی است. در تعریف مدیریت فوق از ترکیب علم و هنر استفاده نمودهام.
چرا که معتقدم مدیریت ترکیبی از علم و هنر است که بخش علم آن همان فراگیری دانش مدیریت از طریق آموزش است و بخش هنر آن پیاده سازی این دانش در عمل میباشد. بخش هنر نیز خود نیازمند کسب تجربه عملی و هنری ذاتی است.
انواع مدیریت
- مدیریت مستقل یا استبدادی
- مدیریت پدرانه
- مدیریت دموکراتیک
- مدیریت آزادانه بدون دخالت
تا این قسمت از مقاله دانستید مدیریت یعنی چه و به طور اجمالی با انواع آن آشنا شدید اما برای آشنایی مفصل با انواع مدیریت مقاله دیگر ما را حتما بخوانید.
سطوح مختلف مدیریت در سازمان
در سازمانهای بزرگ، سلسله مراتب سازمانی وجود دارد. مدیران برای مدیریت بهتر تعداد زیاد کارمند، در سطوح مختلف سازمان قرار میگیرند و هرکدام از آنها مسئولیت بخش خاصی از کارمندان را برعهده میگیرند. تفاوت سطوح مدیریتی به معنی تفاوت در اهمیت کار آنها نیست، اما به نوعی گریدبندی هم محسوب میشود و مدیران را به تلاش برای رسیدن به سطوح بالاتر ترغیب میکند.
سه سطح مدیریت در سازمان عبارت است از:
1) مدیریت عملیاتی:
مدیران عملیاتی به صورت مستقیم با کارکنان در ارتباط هستند و بر عملکرد آنها نظارت دارند. این افراد با نام سرپرست تیم هم شناخته میشوند و راه ارتباطی بین مدیران میانرده و بالارده با کارمندان پایینرده سازمان هستند.
2) مدیریت میانی:
این افراد رابط بین مدیران عملیاتی و مدیران عالی سازمان هستند و گزارشهای سازمانی را به مدیران بالارده ارائه میدهند. آنها گزارش کار مدیرانی عملیاتی و کارمندانشان را به مدیران بالایی ارائه میدهند، همچنین وظیفه هدایت مدیران عملیاتی و ارائه برنامه میانمدت به آنها را برعهده دارند.
3) مدیریت عالی:
مدیران عالی یک سازمان فرایندهای کلی را هدایت میکنند و تصمیمات استراتژیک و بلندمدت برای سازمان میگیرند. این افراد درباره فرایندهای خرد از مدیران میانی گزارش میگیرند و به صورت مستقیم با کارکنان ارتباطی ندارند. آنها راهبران سازمان هستند و با استراتژی و برنامهریزی برای بخشهای خرد سازمان خط مشی ایجاد میکنند.
شما می توانید در مقاله سطوح مدیریت در سازمان اطلاعات جامعی در این ارتباط به دست بیاورید.
تعریف مدیر
در تعریف مدیر باید گفت شخصی که عهده دار مدیریت است را مدیر مینامند. کسب تجربه در مدیریت نیز بسیار وابسته به شرایط پیرامونی (محل کار) دارد. من پس از سال ها تجربه در مدیریت، آموزش مدیریت و مشاوره مدیریت، مدیران زیادی را دیده ام که همچنان مطابق با روشهای قدیمی سازمان را مدیریت میکنند.
بسیاری از مدیران در یک سازمان افرادی هستند که قبلا در آن سازمان کارمند بودهاند، بنابراین شیوه مدیریتی مدیران قبل از خود را دیدهاند و مطابق با همان شیوه عمل میکنند. این موضوع باعث میشود در برخی موارد اشتباهات مدیرهای قبلی سازمان را نیز تکرار کنند. مدیر باید بتواند تجربیات قبلی خود را با آموزشهای جدید ترکیب کند و شیوهای اصولی و کاربردی برای مدیریت سازمان بیابد. شما به عنوان مدیر نیاز است که حتما اصول مدیریت را نیز به خوبی بدانید و روی آن ها تسلط داشته باشید.
مدیریت خودش به تنهایی یک علم نیست و اگر در تعریف فوق دقت کرده باشید آورده ام که “مدیریت، به کارگیری علم و هنر …” یعنی مدیریت علم را به کار می گیرد و از آن استفاده میکند. چرا که مدیران میتوانند از دانش گذشته خود و همچنین از دانشی که آموزش داده میشود بهره ببرند.
ممکن است فکر کنید من از کجا بدانم که هنر مدیریت را دارم یا خیر ؟ و اینکه اگر نداشته باشم پس من در مدیریت موفق نمیشوم.
واقعیت این است که علیرغم اینکه در تعریف مدیر و مدیریت میگویند بخشی از مدیریت ذاتی است و بخشی اکتسابی است. اما من معتقدم که بخش ذاتی آن هم قابل یادگیری است. اگر قبلا میگفتند مدیریت ذاتی است، به این دلیل بود که شناخت از انسان ها تا حد دانش امروز بشر نبود. اما اکنون دیگر شناخت بسیار عمیق تر شده است و مدیریت هم تبدیل به یک دانش آموختنی شده است. پیشنهاد می کنیم مقاله مدیریت چیست و مدیر کیست را مطالعه کنید.
تنها چیزی که به شما بستگی دارد هنر استفاده از این علم است. اینکه شما چطور این علم را بکار میگیرید تفاوت عمیقی بین شما و دیگر مدیران ایجاد میکند. بکارگیری علم در شغل مدیریت با بکارگیری علم در مهندسی متفاوت است. یک مهندس میداند در علم ریاضی همیشه ۲ بعلاوه ۲ میشود ۴ اما واقعیت این است که در مدیریت همیشه دو بعلاوه دو ۴ نمیشود. بعضی وقت ها ۵ میشود و برخی زمان ها ۳ میشود. شاید هم یک زمانی متوجه شوید صفر هم نتیجه خوبی است. چرا اینطور است؟! در رابطه با مدیریت بحران سازمانی در مقاله دیگر دکامی بخوانید.
سبک های مختلف مدیریت چیست؟
سازمانی را تصور کنید که یک مدیر جدید به آن وارد شده است. او احتمالا تغییرات بسیاری در برنامهها، استراتژیها، ساختار سازمان و قسمتهای مختلف دیگر ایجاد میکند. وظایف او تفاوت چندانی با مدیر قبلی ندارد، حوزه فعالیت سازمان هم تغییر نکرده و اهدافی که برای سازمان برنامهریزی شده هم همان است. علت ایجاد این تغییرات، تفاوت سبک دو مدیر است. مدیر جدید به شیوههای منحصر به خودش سازمان را مدیریت میکند.
سبک مدیریت هر فرد به ویژگیهای شخصیتی مدیر، نوع سازمان و شیوه کار آن، فرهنگ کاری، سبک مدیریت سازمانهای رقیب و موارد اینچنینی بستگی دارد. در ادامه سبکهای مختلف مدیریت را به صورت خلاصه بررسی میکنیم.
1) مدیریت دموکراتیک
مدیر اختیار مدیریت وظایف کارمندان و مدیران میانی را به خودشان میسپارد و به آنها اجازه میدهد خلاقیت داشته باشند و نظراتشان را اجرا کنند.
2) مدیریت خودکامه
در این سازمانها مدیر یک دیکتاتور است که به کسی حق تصمیمگیری نمیدهد و حرف اول و آخر را خودش میزند. او همه چیز را مو به مو برای کارمندان تعیین میکند و از آنها انتظار دارد دقیقا مطابق با آنچه که گفته، کارهایشان را پیش ببرند. کارمندان تحت نظارت یک مدیر خودکامه هیچ آزادی عملی در سازمان ندارند.
3) مدیریت اختیاری
در این روش مدیر یک چشمانداز و مسیر کلی برای کارکنان مشخص میکند و مابقی کارها را به آنها میسپارد. مثلا مدیر مشخص میکند که تا آخر ماه، هر کارمند یک سری وظایف انجام داده باشد و به یک سری هدف هم رسیده باشد. کارمندان میتوانند از هر روشی که میخواهند به این اهداف دست پیدا کنند و کارهایشان را انجام بدهند.
به طور کلی نمیتوان مرز مشخصی بین سبکهای مختلف مدیریت قائل شد. شاید یک مدیر در حالت کلی دموکرات باشد، اما در موارد مهم به صورت خودکامه عمل کند. ما در مقاله انواع سبک های مدیریتی اطلاعات کامل تری ارائه داده ایم. میتوانید با مراجعه به این مقاله با انواع سبک ها و شیوه های مدیریت آشنایی کامل پیدا کنید.
انواع مدیر در سازمان
در قسمتهای قبلی درباره انواع روشهای مدیریت صحبت کردیم. در این بخش درباره انواع مدیرانی که در یک سازمان کار میکنند، صحبت خواهیم کرد. در یک کسب و کار کوچک ممکن است یک نفر بتواند تمام فرایندها و افراد را مدیریت کند، اما هرچقدر سازمان بزرگتر میشود، پیچیدگی کار بیشتر خواهد شد.
در نتیجه لازم است مدیران متعددی در سازمان وجود داشته باشند که هرکدام از آنها مسئولیت یک بخش را برعهده بگیرند و با هماهنگی با یکدیگر سازمان را به سمت اهداف پیش ببرند. لازم به ذکر است که در سازمانهای بزرگ هم شخصی به عنوان مدیر کل حضور دارد که وظیفه مدیریت مدیران میانی سازمان را برعهده میگیرد. در ادامه انواع موقعیتهای شغلی مدیریتی سازمانها را نام میبریم و درباره آنها توضیح خواهیم داد. در مقاله ای دیگر در مورد انواع مدیران و سطوح و رده های مدیریتی به توضیح کامل پرداخته ایم.
1) مدیر کل
مدیر کل شبیه به امپراطور در سازمان است و بسیاری از کارمندان هنگام روبرو شدن با او دچار استرس میشوند. اینکه مدیر کل اولین شخص سازمان است، واقعیت دارد، اما او پادشاه ظالمی نیست و میتواند مانند سایر اعضا با کارکنان سازمان در ارتباط باشد.
مدیر کل وظیفه هماهنگی بین سایر مدیران سازمان و مدیریت فرایندهای جامع و راهبردی را برعهده دارد. میتوان گفت این شخص رهبر سازمان است. معمولا اگر بنیانگذار یک کسب و کار قصد فعالیت مستقیم در مجموعه را داشته باشد، به عنوان مدیر کل مشغول به کار میشود.
مدیر کل (General Manager)، که با نگاهی جامع، بر همه چیز نظارت میکند و مدیر عامل (CEO)، که با انرژی و آیندهنگری، سیاستهای سازمان را ترسیم میکند. اگرچه در نگاه اول این دو عنوان ممکن است به نظر مشابه باشند، اما در حقیقت، تفاوت مدیر کل با مدیر عامل بیش از چیزی است که تصور میکنید. در مقاله ی دیگری در وبسایت میتوانید به صورت جامع این تفاوت ها را مطالعه کنید.
2) مدیر بازاریابی
مدیر بازاریابی شخصی است که برای افزایش فروش برنامهریزی میکند و استراتژی میچیند. این فرد باید مخاطبان و مشتریان احتمالی، بهترین کانالهای فروش، روشهای فروش موثر، روشهای تبلیغات و برندسازی موثر را پیدا کند. همچنین تحلیل نتایج حاصل از تبلیغات، بررسی رفتار مشتری، شناخت بازار و تحلیل رقبا هم جزء فعالیتهای اوست.
در سالهای اخیر با گسترش بحث دیجیتال مارکتینگ، فرایند بازاریابی بسیار پیچیده شده است و دیگر یک نفر نمیتواند همه قسمتهای آن را مدیریت کند. در حال حاضر اکثر مجموعههای بزرگ تیم مارکتینگ دارند که ممکن است برای قسمتهای مختلف آن، مدیرهای متفاوتی فعالیت کنند. مثلا سمت مدیریت بازاریابی با سمت مدیریت دیجیتال مارکتینگ متفاوت است و دو نفر با تخصصهای مختلف در این موقعیتها کار میکنند.
3) مدیر استراتژیک
اگر سازمان مثل بدن انسان باشد، مدیر استراتژیک ذهن است. ذهن در بدن وظیفه بقا را برعهده دارد و همه فرایندها را برای دستیابی به این هدف کنترل میکند؛ مثلا زمانی که احساس خطر میکنیم، استراتژی فرار یا دفاع را میچیند و مغز آن را اجرا میکند.
مدیر استراتژیک، رویکردهای لازم برای دستیابی به اهداف خرد و کلان سازمانی را میچیند. او فرایندها را شکل میدهد و به سایر مدیران میگوید چگونه بخش خودشان را هدایت کنند تا در نهایت سازمان به اهداف مشخص شده برسد. استراتژی سازمانی نقش مهمی در موفقیت کسب و کارهای بزرگ دارد.
4) مدیر فروش
بسیاری از افراد تصور میکنند مدیر فروش همان مدیر بازاریابی است؛ مدیر بازاریابی وظیفه جذب مخاطبان و وارد کردن آنها به بخش فروش را برعهده دارد. بعد از آن نقش مدیر فروش و تیمش شروع میشود. این افراد باید مخاطبان برای خرید متقاعد کنند. آنها باید بررسی کنند که نیاز مشتریان چیست و چگونه میتوان محصول را با توجه به نیاز آنها تغییر داد.
مدیر فروش میتواند روی بستهبندی، استراتژیهای بازاریابی و کمپینهای تبلیغاتی هم مشاوره بدهد. این شخص همچنین مدیریت تیم فروشندگان و نظارت بر عملکرد آنها را برعهده دارد.
5) مدیر منابع انسانی
مدیر منابع انسانی، همانطور که از نامش مشخص است، امور مربوط به کارکنان سازمان را انجام میدهد. این فرد وظایفی مثل استخدام کارمندان جدید، آموزش به کارمندان یا پیگیری آموزشهای آنها، انتقال نظرات کارکنان به سایر مدیران و بهبود تجربه فعالیت در سازمان برای کارمندان را برعهده دارد.
او فردی است که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با تمام اعضای سازمان در ارتباط است و یک مهره کلیدی در ارزیابی عملکردها و شناخت کارمندان به شمار میرود.
6) مدیر روابط عمومی
مدیر روابط عمومی یک پل ارتباطی است که هم در بخشهای داخلی کار میکند و هم مسئول مدیریت ارتباطات خارجی سازمان است. این افراد با مشتریان در ارتباط هستند و نظرات و صحبتهای آنها را به مدیران بخشهای دیگر انتقال میدهند.
همچنین شرکای تجاری سازمان یا همکاران خارج از مجموعه نیز با مدیر روابط عمومی ارتباط برقرار میکنند. این سمت در سازمانهای بزرگی که مدیران ارشد زمان صحبت کردن با افراد خارج از سازمان را ندارند، بسیار حیاتی است. شما میتوانید با مراجعه به مقاله مدیر روابط عمومی اطلاعات جامعی درباره حقوق، شرح وظایف، مزایا و معایب این شغل و… به دست آورید.
7) مدیر مالی
مدیر مالی در یک مجموعه مسئولیت تمام بخشهای مالی یک شرکت را برعهده دارد. سودها، هزینهها، دریافتیها و پرداختیها، بدهیها و بستانکاریها، تراکنشها و تمام تبادلات مالی شرکت زیر نظر مدیر مالی است. شغل او اهمیت بسیاری در سازمان دارد و از حساسیت بالایی برخوردار است.
اگر مدیر مالی دقت بالایی داشته باشد و عملکرد خوبی در حسابرسی از خود نشان بدهد، گزارشی از عملکرد مالی سازمان را در اختیار مدیر کل میگذارد و پیشنهادهایی برای ارتقای عملکرد مالی سازمان ارائه میدهد.
بخش مالی هم در برخی موارد وظایف پیچیدهای پیدا میکند، به همین دلیل پوزیشنهای مدیریتی دیگری مثل مدیر حسابداری هم به سازمان اضافه میشود.
8) سایر موقعیتهای شغلی مدیریت
سمتهایی که در قسمت قبل معرفی کردیم، متداولترین سمتهای مدیریتی در سازمان بودند. اما نیاز سازمانهای امروزی به مدیریت حرفهای بیشتر شده و ممکن است قسمتهای بیشتری داشته باشند. به همین دلیل موقعیتهای مدیریتی دیگری هم در سازمانها وجود دارد که در ادامه آنها را نام میبریم:
- مدیر پروژه
- مدیر فناوری اطلاعات
- مدیر تدارکات
- مدیر صنعتی
- مدیر رسانه
- مدیر دیجیتال مارکتینگ
- مدیر کنترل کیفیت
تفاوت مدیریت با مشاغل دیگر
مدیریت با مشاغل دیگر متفاوت است. دلیلش هم این است که مدیر با انسان ها سروکار دارد و انسان ها هم از خود رفتارهای متفاوتی نشان میدهند. گاهی بچه میشوند، گاهی قهر میکنند، گاهی پر انرژی هستند، گاهی دروغ میگویند و گاهی فرار میکنند. گاهی کلک میزنند و گاهی هم میجنگند.
شما به عنوان مدیر باید بدانید در هر زمانی چه نوع رفتاری داشته باشید و الان زمان بروز کدام رفتار است. انتخاب نوع رفتار هم وابسته به فردی است که با آن طرف هستید. بنابراین هنر استفاده از این علم توسط مدیر بستگی به قابلیت های مدیر و شرایط او دارد.
هر مدیر باید این علم را بیاموزد سپس بکار بگیرد. وقتی شما در جایگاه مدیر، واقعا آن را بکار گرفتید متوجه خواهید شد که واقعا هنر استفاده از این علم را دارید یا خیر؟ در واقع باید گفت هنر استفاده از دانش مدیریت در دنیای واقعی کسب و کار میزان توانمندی و هنر مدیر را به نمایش میگذارد.
مهمترین ویژگی یک مدیر چیست؟
برای درک این موضوع توصیه میکنم حتما ویدیوی زیر را ببینید:
وظایف مدیریت
بحث های زیادی در مورد وظایف مدیریت تاکنون مطرح شده است اما آنچه بین اغلب صاحب نظران مشترک است، ۵ وظیفه اصلی مدیر است که در زیر آمده است:
برنامه ریزی
سازماندهی
به کار گماردن
رهبری
کنترل
در مطلب دیگری با عنوان وظایف مدیریت به طور مفصل این ۵ وظیفه را بررسی کردم و توضیحات مفصلی در این زمینه داده ام. توصیه میکنم جهت آشنایی دقیق تر و عمیق تر با این ۵ وظیفه حتما این مطلب را مطالعه بفرمایید.
تفاوت مدیریت و رهبری
در مورد تفاوت رهبری و مدیریت بحث هایی زیادی مطرح می شود و خیلی ها به اشتباه تصور میکنند رهبری بر مدیریت الویت دارد. اگر به وظایف گفته شده فوق دقت کنید میبینید که وظیفه چهارم مدیریت رهبری کردن است.
اگر مدیری وظیفه چهارم خود را به خوبی انجام ندهد تبدیل به یک رییس می شود. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه به مقاله تفاوت مدیریت و رهبری مراجعه نمایید. همچنین برای اطلاعات بیشتر در مورد تفاوت رییس و مدیر به مطلب تفاوت ریاست و مدیریت مراجعه فرمایید. نکات بسیار جالبی را در این مقالات آورده ام که میتواند دیدگاه شما را در این زمینه کاملا تغییر دهد.
مدیریت در ایران
از آنجایی که علم مدیریت با بقیه علوم کاملا متفاوت است، نگرش ما هم باید نسبت به این علم متفاوت باشد. علم مدیریت به صورت مستقیم با انسانها ارتباط دارد؛ بنابراین با فرهنگ، باورها و سبک زندگی آنها هم در ارتباط است. از آنجا که انسان موجود بسیار پیچیدهایست و در جوامع و فرهنگهای مختلف رفتارهای متفاوتی از خود بروز میدهد، لذا علم مدیریت هم در همه مناطق جغرافیایی یکسان نیست.
مثلا شیوه مدیریت در ایران با شیوه مدیریت در آمریکا کاملا متفاوت است، زیرا مردم این دو کشور فرهنگها، عادتها و سبک زندگی کاملا متفاوتی دارند. این موضوع را من در مطلبی با عنوان علم مدیریت در ایران به طور مفصل بررسی کرده ام. توصیه میکنم حتما مطالعه فرمایید تا نگرش خود را نسبت به این علم در ایران ارتقا دهید.
اهمیت استاندارد در مدیریت چیست؟
مدیریت به نوعی با استانداردها پیوند خورده است. یک مدیر در اولویت اول باید به استانداردهای مدیریت در کار خودش توجه داشته باشد و و ظایفش را به بهترین شکل ممکن انجام بدهد. جالب است بدانید که بعضی از استانداردهای بینالمللی، گواهیهای استاندارد مرتبط با وظایف مدیریت صادر میکنند. مثلا استاندارد ISO 31000 استاندارد مدیریت ریسک است که با توجه به معیارهای آن میتوان ریسک را مدیریت کرد.
نظارت بر سایر استانداردهای سازمان نیز جزو وظایف مدیر است. به عنوان مثال یک مدیر باید بر فرایندهای تولید نظارت داشته باشد تا مطمئن شود محصول نهایی مطابق با استانداردهای تعیین شده از خط تولید خارج میشود.
مفهوم مدیریت بی انتهاست و پایانی ندارد
مدیریت مفهومی بی انتها دارد و یک شغل بسیار پر مشقت است. اگر چه هر مدیر مسئول موفقیت واحد خود است، اما هیچ نقطه پایانی برای شغل مدیریت وجود ندارد. یعنی هیچ وقت یک مدیر نمی تواند بگوید ” خب کار من تموم شد” . برخلاف مدیر، یک مهندس می تواند کارهایش را به اتمام برساند. مثلا یک پروژه را تمام میکند و تحویل میدهد. یک حسابرس کارش را تمام می کند و تحویل میدهد.
یک مدیر باید همیشه کار خودش را ادامه بدهد و واقعا نمی داند چه زمانی موفق می شود و چه زمانی شکست می خورد. چون یک مدیر باید پیوسته حرکت کند و برود. مدیریت پر است از اتفاقات پیش بینی نشده و یک مدیر واقعا نمی داند امروز قرار است چه اتفاقی بیفتد. درست است پیش بینی میکند، برنامه ریزی میکند و براساس آن برخی زمان ها اقدام هم میکند. ولی واقعا برخی روزها اتفاقاتی میافتد که هرگز فکرش را هم نمیکرد. مفهوم مدیریت را کسی مثل من میفهمد که سال ها مدیریت کرده است.
آموزش مدیریت
ما در گروه آموزشی ارشیا دکامی (به عنوان مرکز آموزش مدیریت کاربردی ایران) مدیریت را به بنیادی ترین عناصر آن خرد کرده ایم و متناسب با فرهنگ سازمان های ایرانی، آموزش مدیریت می دهیم. علاقمندان به این شغل زیبا و جذاب میتوانند دانش لازم برای این شغل را بیاموزند و تبدیل به مدیر موفقی در حوزه کاری خود شوند. برای اطلاعات بیشتر در مورد آموزش های مدیریت کاربردی در ایران به لینک زیر مراجعه بفرمایید.
شما هم میتوانید نظر خود را در مورد تعریف مدیریت و انواع آن و تعریف مدیر در قسمت نظرات بنویسید شاید بتوانیم به تعریفی جامع تر و کاربردی تری برسیم.
تعریف قشنگی از مدیریت بود
سلام علیکم
از آنجا که رابطه وتفاوت علوم انسانی را به خوبی بیان کردهاید لذت بردم
سپاسگزاریم
سلام میشه مفهوم مدیریت تولید وعملیات رو بگید؟
با سلام
سعی میکنیم در آینده در موردش یک مطلب بنویسیم
تعریف خوبیه اما با این اوضاعی که ما در صنعتمون داریم فکر نمی کنم کاری از پیش ببره
مهرداد جان یه مدیر خوب کسیه که با تمام محدودیتها و شرایط موجود بتواند مدیریت کند پست بعدی رو بخون
سپاسگزاریم ، خوشحالیم براتون مفید بوده است
سلام ممنون از وبلاگ خوبت. من ی مقاله از مدیریت چیست و چه کاربردی دارد میخوام. ممنون میشم اگه کمکم کنید. با آرزوی موفقیت
شناسایی یا طراهی هدف تعیین بهترین استراتزی هماهنگی منابع مالی و نیروی انسانی برای رسیدن به هدف را مدیرت گویند.
فهم هدف و هنر رسیدن به آن در کوتاه ترین زمان را مدیریت گویند.
۱- هنر انجام دادن کار به وسیله دیگران
تعریف خوبی بود
از مدیر ارشد یه سازمان سوال شد شما در اداره تان شایسته سالاری دارید؟
مدیر کمی فکر کرد و گفت:اسمشان به نظرم آشناست.باید از کارگزینی بپرسم خانمی به اسم شایسته سالاری داریم یا نه؟
سپاس جالب بود
توانایی درست انجام دادن کارها و تصمیمات به نحو احسن خواه با کمک دیگران باشد خواه نباشد
سلام.میشه بگین مفهوم complexity در مدیریت چیست؟
تئوری پیچیدگی در زمینه های مدیریت استراتژیک و مطالعات سازمانی استفاده می شود و کاربرد آن در چگونگی درک سازمانها از محیط اطراف خود و چگونگی برخورد آنها با شرایط عدم اطمینان است…
اسلام علکم
بسیار زیبا
معلوم مات خوب است
خوشحالیم که برای شما مفید واقع شده است
خدمت تمام دانشجویان مدیریت
شما باید ببینید چه چیزی در اختیار دارید؟ چه امکاناتی- چه سرمایه هایی- چه پتانسیلهایی- چه کمک هایی- چه پیشنهادهایی- چه میراثهایی- چه دارایی هایی و…. که بتوانید مدیریت خود را با آن آغاز کنید.
در مرحله دوم باید چند گره را باز کنید
قبل از هر چیز گره هایی که باید در رابطه خود و خدای خود از ایمانتان باز کنید
اول گره هایی که با آن دارایی های مذکور می توانید از کار مردم به عنوان بازار خود باز کنید
سپس گره هایی که در خانواده شما به عنوان مشکلات درآمدی، و سایر مشکلات وجود دارد که مانند حلقه های یک زنجیر به گره های دیگر مرتبطند.
این گره ها را که باز کنید می تونید با یک مدیریت علمی بسته به زمینه ای که دارایی های شما در آن قرار دارند کار را شروع کنید و بسته به آن زمینه متخصص استخدام کنید
مثلا کسی که دارایی هایش در زمینه کشاورزی است باید مهندس کشاورزی استخدام کند.
شما به راحتی با به کار گیری دیگران می توانید یک تیم قوی تشکیل دهید و بازار را با علم مدیریت و بازار از آن خود کنید
خیلی عالی بود تشکر
آفرین برشما با این دیدگاه زیبا
سلام خسته نباشید نیاز به توصیف واژه مدیر و مدیریت دارم از کدوم قسمت میتونم مطالب مورد نظرم را برداشت کنم
مدیریت عبارت است از فرایند(process)کارآمد(cfficimt)واثربخش(cffectivens)منابع سازمان(resorrces)ازطریق برنامه ریزی(planning)سازمان دهی (organizing)سرپرستی(directing)بسیج منابع(resorrce maloilizution) وکنترل برای دست یابیم به اهداف سازمان براساس نظام ارزشی مورد قبول جامعه.
تعریف بیسار عالی
مقاله بسیار مفیدی بود
درک تفاوت رهبری، مدیریت و ریاست می تواند بسیاری از تعارضات را در سطوح مختلف سازمان کاهش دهد
سلام عرض ادب برای همه در نخست مدیریت به چند طریق تعریف شده است اما از دیدگاه خو و از بیان خود من تعریف میکنم خدمت شما انشاالله که موثر باشد. مدیریت فرآیند برای استفاده از منابع سازمان در بهترین حالت ممکن برای رسیدن به اهداف را در یک زمان مدیرت گویند…..
تعریف بسیار جامع وهمه شمول?
من عاشق بحث های گروهی هستم
سلام رفرنس مطالبتون رو بفرمایید لطفا
مطالب خیلی خوبی بود سپاس لطفا رفرنس ها رو به اشتراک بگذارید ممنون میشم درحال حاضر منتظر رفرنس مطالب بالا هستم متشکرم
سلام و سپاس از شما
مطالب این سایت کلا نوشته های بنده هستند و رفرنس خاصی ندارند
با سلام و تشکر از مطالب مفیدتون
شما در شهرستان ها هم دوره حضوری یا به صورت کارگاه آموزشی برگزار می کنید؟
با سلام
فعلا خیر فقط برای سازمانها برگزار می شود
مطالب خوبی بودایامیشه مدیریت راچنین تعریف کردهنراستفاده کردن از منابع در دست داشته جهت رسیدن به هدف مطلوب
Mamnon
از مطالب و نظرات دوستان لذت بردم سپاسگذارم
تعریف مدیریت :
مدیریت ، به کارگیری علم و هنر در هماهنگی و هدایت منابع مالی یا انسانی و یا هردو ، در رسیدن به هدف با حداکثر کارایی است.
در تعریف مدیریت فوق از ترکیب علم و هنر استفاده نموده ایم چرا که معتقدم مدیریت ترکیبی از علم و هنر است که بخش علم آن همان فراگیری دانش مدیریت از طریق آموزش است و بخش هنر آن پیاده سازی این دانش در عمل می باشد. بخش هنر نیز خود نیازمند کسب تجربه عملی و هنری ذاتی است
با سلام من این تعریف رو از سایت شما در یک کتاب نوشتم میخواستم منبع بزنم اگه این تعریف از منبع خاصی هست میشه منبع رو دقیقا بفرمایید
با سلام
منبع همین جاست نویسنده این مطلب بنده هستم (ارشیا دکامی) و لطفا منبع رو همین جا بزنید
سلام
به نظر من مظلومترین واژگان در تاریخ ادبیات اسلامی همین واژگانی است که هنگام انتصاب یک مدیر نا آگاه و بدون تعهد و تخصص در تابلو اداره می بینی و هم به حال خود و هم دیگران غصه می خوری .
باتوجه به تعهد ، تخصص ، مسئولیت پذیری و تجارب ارنده شما حضرتعالی را به مدیر … منصوب می کنیم .
که منتیجه آن در ایران می شود تجارت ارزنده .
دیدگاه من در رابط به مدیریت جدیت در کار و همچنان ارزش دادن به وقت است.
سلام به نظر من مانباید خود را در تعریف مقید بسازیم چون ما انسان ها از تمام پدیده ها برداشت نسبی داریم تا جای که من میدانم مدیریت همچنان یا پدیده نسبی هست.
سلام
تشکر مطالب خوبی بود واقعی عالی
یک واژه که در تکمیل مدیریت باید در نظر بگیریم علم و هنر به کار گیری منابع سخت افزاری ( امکانات / تجهیزات / منابع مالی و … ) و منابع نرم افزاری ( پرسنل / اموزش و … ) در نظام ارزشی پذیرفته شده در ان سازمان و یا ان جامعه می باشد
به زبان ساده ارائه شده بود ، به خوبی توانستم مفهوم بگیرم . دست تان درد نکند .
سپاسگزاریم ، خوشحالیم براتون مفید بوده است
خوشحالیم براتون مفید بوده است
خوشحالیم براتون کارآمد بوده است
سپاس از شما
با سپاس از شما ، خوشحلیم مورد توجه شما واقع شده است
سلام شما یه مقاله کلی از تعاریف مدیریت ک برای مصاحبه استخدامی خونده بشه دارید؟ لینک بدید
سلام و ممنون از مطالب خوبتون.
منظورتون از “منش” چیست؟ میشه معادل انگلیسی اون رو بفرمائید تا در منابع علمی مطالبی در مورد اون پیدا کنیم. تشکر
منش همون طبیعت ذاتی فرد، ماهیت درونی و سرشت است
معادل انگلیسی هم میتونه نیچر باشه
با سلام درود خدمت نوسنده این متن( آقای ارشیا دکامی):
واقعا عالی بود و بالای موارد مورد نیاز اشاره شده بود، مطالب عالی تعارف ساده و عام فهم و همه شمول بود، دست شما درد نکند
با سلام و سپاس از محبت شما
خوشحالم براتون مفید بوده است
در یک سطر که گفته بودید هیچ کس مثل من مفهوم مدیریت را نمی داند.مفهوم به اشتباه ، مفخوم تایپ شده.و از طرفی مطالب بسیار شیوا و کاربردی هست
سپاس از دقت نظر شما ، اصلاحیه انجام شد
خوشحالیم برای شما مفید بوده است
سلام وقتتون بخیر
اگه بخواید به زبان ساده داخل یک جمله معنی مدیریت رو بگید که متوجه بشم چی میگید و اینکه من نمی خوام تعریف مدیریت رو به صورت کتابی و جوری که همه گفتن بدونم، میخوام به صورت درست با مفهوم مدیریت آشنا بشم.
خیلی ممنونم
درود
وقت بخیر
« مدیریت یعنی انجام کار با و بوسیله دیگران »
اشتراک ها: اصول و وظایف مدیریت | 5 وظیفه اصلی مدیر چیست؟ | ارشیا دکامی
اشتراک ها: اصول و وظایف مدیریت | 5 وظیفه اصلی مدیر چیست؟ | ارشیا دکامی
اشتراک ها: اصول و وظایف مدیریت | 5 وظیفه اصلی مدیر چیست؟ | ارشیا دکامی
اشتراک ها: انواع مدیریت [معرفی 19 نوع در ایران + شرح وظایف مدیر] ؛ ارشیا دکامی
ارزیابی دوره ای عملکرد بطور واقعی و دقیق و اصلاح روشها بمنظور تحقق اهداف یکی از مهمترین وظایف مدیر موفق است. مدیرانی که دیدگاه تک بعدی دارند موفقیت چندانی نخواهند داشت.
اشتراک ها: مدیریت چیست و مدیر کیست؟ از زبان ارشیا دکامی
اشتراک ها: اصول مدیریت در سال جدید [بررسی اصول از دیدگاه فایول، تیلور و مدیریت نوین]
اشتراک ها: وظایف مدیریت | 5 وظیفه اصلی مدیر چیست؟ | ارشیا دکامی
عالی بود تشکر
سلام، مطالب خوبی تبادل نظر شده بود